جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

عشق در چهار تابستان

قیمت:
65,000 تومان
مشخصات کتاب عشق در چهار تابستان
کشور مبدا
تعداد صفحات
178 صفحه
شابک
9786229939673
سال خلق اثر
2015
سال انتشار
2015
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
2
این کتاب در یک نگاه

«عشق در چهار تابستان» مجموعه داستان‌های کوتاهی است عاشقانه و شاعرانه از «گرگوار دولاکور» که برای اولین‌بار، در سال 2015 چاپ شده است. «عشق در چهار تابستان» نوشته‌ای احساس‌برانگیز و دلنشین از دل ادبیات فرانسۀ مدرن است که مقولۀ زیبای عشق را واکاوی می‌کند.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب عشق در چهار تابستان

«عشق در چهار تابستان» در واقع مجموعه‌ای است متشکل از چهار داستان‌کوتاه. همگیِ داستان‌های کوتاه این مجموعه در مضمون عشق نوشته شده‌اند و در سال 1994 و در یکی از ساحل‌های کشور فرانسه، جریان دارند. در این ساحل رشک‌برانگیز در گرمای دل‌انگیز تابستان، افرادی زندگی می‌کنند که در کنار فضای عاشقانۀ ساحل، عاشق یکدیگر شده یا می‌شوند. در این داستان‌ها نویسنده تفاوت‌های کوچک و بزرگ انواع عشق‌های واقعی را به خوانندگان نشان می‌دهد. این داستان‌ها هر یک، مملو هستند از لحظات شاد و دردناک.

چهار نفر در این داستان‌ها به عشق فکر می‌کنند، به دنبال عشق هستند و عشق یا غیبت دردناک عشق را تجربه می‌کنند. دختر زیبایی، پسر پانزده‌ساله همسایه‌اش را طرد می‌شود. زنی مطلقه و سی‌و‌پنج ساله با پیرمردی که از غرق‌شدن نجات داده بود، در بیمارستان ملاقات می‌کند و شعلهٔ عشقی قدیمی زنده می‌شود. زن پنجاه‌وپنج ساله‌ای حاضر نیست بپذیرد که ازدواجش کهنه شده است و به اقداماتی افراطی متوسل می‌شود تا به خود اطمینان دهد که هنوز عشقشان واقعی است. زوجی 75 ساله دربارهٔ داستان عشقی فکر می‌کنند که از زمان آشنایی آن‌ها در کودکی در همان ساحل در طول جنگ جهانی دوم شروع شد. این فضای ساحلی، همگیِ این داستان‌ها را به هم پیوند می‌زند.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب عشق در چهار تابستان چیست؟

یکی از خوانندگان خوش‌ذوقِ و پر شور فرانسوی‌زبان، داستان‌های «عشق در چهار تابستان» را این چنین وصف کرده است:

«کشف کردن این اثر از گرگوار دولاکور برای تابستان چقدر خوشحال‌کننده بود. نویسنده از طرفداران نوشته‌هایی است که داستان‌های نامتجانس و چالش‌برانگیز را با هم درمی‌آمیزد. امسال این نویسنده حساس‌ترین موضوع را برانگیخته است: عشق! چه چیزی سخت‌تر از نوشتن یک داستان از عشقی واقعی؟ چیزی که به ندرت اتفاق می‌افتد. چهار زندگی عاشقانه در برابر چشمان خواننده قرار می‌گیرد: عشق ساده‌دلانه اما تحسین‌برانگیزِ دوران کودکی، شور نوجوانی، شادی‌های یک عشق پایدار، خشونت و قهرِ عشقی از دست رفته و واقعیت یک عشق همیشگی. نویسنده از طریق این چهار نمونه از زندگی، انسان‌ها را با احساساتی ملموس و جالب‌توجه ترسیم می‌کند. من درگیر احساسات و عواطف این شخصیت‌ها شده بودم. داستان‌های آن‌ها در طول مدت مطالعۀ کتاب انگار که برای من اتفاق می‌افتاد! من با ضرباهنگ آن‌ها زندگی می‌کردم و با آن‌ها نفس می‌کشیدم. یکی از شیطنت‌های نویسنده که من به‌ویژه از آن استقبال کردم، ارتباط ظریف بین هر داستان بود. در حین خواندن یک داستان دوباره و دوباره عاشق سبک نویسنده شدم و در حین خواندن از شخصیت «رُز» مجبور شدم اشک‌هایم را پاک کنم. نویسنده از عشق بدون گیر افتادن در کلیشه‌ها، احساسات و افراط صحبت می‌کند. نثر او یک سادگی واقع‌گرایانه و گاهی دردناک داد؛ اما بالاتر از همه‌چیز، روایتی شاد، آن را همراهی می‌کند. این رمان لذت زندگی را از خود تراوش می‌دهد!»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

کتاب «عشق در چهار تابستان» با چنین جملات زیبایی شروع می‌شود:

«تابستان آن سال، کاپرل ترانۀ «فصل بی‌فصلی» را می‌خواند و همه ترانۀ او را می‌خواندند. آن سال تابستان، خیلی زود از راه رسید. در واقع، از همان آخرین آخر هقتۀ ماه می، وقتی دمای هوا ناگهان بالا رفت و به بیست درجه هم رسید. همان‌ وقت بود که صدای نخستین خنده‌ها در باغچه‌های محصور، سرفه‌های خشک ناشی از اولین دود چرب باربیکیوها، و صدای زنانی که زیر آفتاب غافلگیرشان کرده بودند را می‌شنیدیم. صدا به قیل و قال پرندگان می‌ماند. انگار همهۀ دهکده به یک قفس بزرگ پرندگان تبدیل شده بود.»

در پاراگراف زیر، نویسنده به زیبایی عشقی قدیمی را به تصویر می‌کشد که گرچه در دنیای عینی از بین رفته، اما یاد آن تا ابد در دل معشوق مانده است:

«مادرم قصه دست‌های او را برایم تعریف می‌کرد. لطافت پوستش را، گرمای نفسش را. آن‌طور که مرا در آغوش می‌گرفت. با ناشی‌گری، آن‌طور که مرا تاب می‌داد. مادرم ترانه‌هایی را زمزمه می‌کرد که پدرم وقتی نوزاد بودم در گوشم می‌خواند. از نبودنش گریه می‌کرد. بعد هم سکوت. به حال ترس‌هایش گریه می‌کرد و گریه‌هایش او را به وحشت می‌انداخت. همین‌طور که آن چند دانه عکس را تماشا می‌کرد، چین و چروک‌های امروز او را تصور می‌کرد: می‌بینی؟ اینجا چشم‌هایش مثل یک خورشید کوچک می‌ماند. اگر زنده بود، حالا این خط اخم در اینجا، عمیق‌تر شده بود. چند تار موی سفید هم این طرف و آن طرف پیدا شده بود و زیباترش می‌کرد. بعد بلند می‌شد و به طرف اتاق خوابش می‌دوید. همین‌طور که بزرگ می‌شدم، رویای داشتن یک برادر، سختگیری یک خواهر و یک گ بزرگ بی‌خیال را داشتم... چرا که نه. اما مادرم به عشق قدیمی از دست رفته‌اش وفادار ماند. حتی موجود جذاب سحرآمیزی که اهالی دهکده او را هالیوودی می‌نامیدند- داروساز جوانی که از مادرم خوشش می‌آمد- حتی عطرها، شکلات‌ها، وعده و وعیدها و دسته گل‌ها هم نتوانست عقیده او را عوض کند.»

درباره نویسندۀ کتاب عشق در چهار تابستان

«گرگوار دولاکور» نویسنده کمتر شناخته‌شدۀ فرانسوی است. از او علاوه بر کتاب «عشق در چهار تابستان»، رمان «فهرست چیزهایی که دلم می‌خواهد» نیز به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «عشق در چهار تابستان»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.